طنین طنین ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
ترانهترانه، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

رازدونه های یه مامان برای دو دخترش

رازدونه ی شماره نود و پنج ( دختری با هوش طبیعت گرا )

از دیشب که با این "جناب لاکی "ملاقات داشتی ، یک نفس در حال اصرار و التماس به من و بابا برای داشتن یک لاک پشت هستی .  چی بگم ، می دونم ،میدونم که عاااااشق حیوانات هستی . کاملا در این 4 سال و نیمه این رو درک کردم : از همون موقع که خیلی خیلی کوچولو بودی و با دقت تمام مورچه ها و سوسک های کوچولو رو با هیجان تعقیب می کردی و سعی می کردی بگیری شون. از اینکه نه تنها از حیوانات نمی ترسی که دوست داری در آغوش بگیری شون و باهاشون بازی کنی. از خواهش های زیادت برای رفتن پیش "لوسی" سگ همسایه و با هیجان و ذوق برگشتن و کلی از اون و کارهاش، تعریف کردن ها. از اون وقت هایی که میریم منزل خاله ...
12 مهر 1394

رازدونه شماره ی نود و چهار ( یک پست داغ داغ )

داشتم از وبلاگ خارج میشدم  که چشمم به قسمت سن شمار افتاد و دیدم نوشته : .: طنین تا این لحظه ، 4 سال و 6 ماه سن دارد :.   فرشته کوچولوی  بی نظیر من ، عشق قشنگ مامان ، نفس من ، قلب من ، زندگی من عاشقتم   چهار سال و نیمه گی ت مبارک     خدا رو شکر برای بودن خدا رو شکر برای داشتنت خدا روشکر برای وجود ارزشمند و خاص و بی نظیرت خدا رو شکر برای بی همتا بودنت خدا رو شکر برای سلامتی ت خدا رو شکر برای همه چیز   خدای مهربونم خیلی دوستت دارم و شکر میکنم درگاهت رو که تا اینجای مسیر ،من و خانواده ی ارزشمندی رو...
9 مهر 1394

رازدونه ی شماره ی نود و سه ( با دنیا دنیا حرف برگشتم)

دختر نازنینم ،فرشته کوچولوی مهربان من ، آجی طنین مهربون تصمیم داشتم که دیگه امسال بطور منظم برای تو فرشته ی نازنینم بنویسم.  اما باز از زمان این  تصمیم تا به امروز 6 ماهی فاصله افتاد ، 6 ماه پرماجراااااااااااا و من متاسفانه نتونستم بنویسم. اما امیدوارم این بار موفق بشم که شروع خوبی داشته باشم ،یک شروع پایدار، چون کلی حرف دارم برای تو ،برای آجی و برای عزیزانی که خواننده ی رازدونه های ما هستند مهمترین و هیجان انگیزی ترین و مسرت بخش ترین رویداد این مدت ، بارداری مامان هست ، برآورده شدن آرزوی قلب من و تو   . و خوب همین بارداری که یک مقدار زودتر از انتظار و برنامه ی مامان پیش ...
9 مهر 1394
1